نوعی انار بی دانه، نوعی گلابی، نوعی حلوا و شیرینی نرم و لطیف، برای مثال تشنه در آب او نظر می کرد / آبدندانی از جگر می خورد (نظامی۴ - ۶۸۸)، کنایه از گول، ساده لوح، برای مثال حاسدت با تو اگر نرد عداوت بازد / آبدندان تر از او کس نتوان یافت، بباز (انوری - ۲۵۷)
نوعی انار بی دانه، نوعی گلابی، نوعی حلوا و شیرینی نرم و لطیف، برای مِثال تشنه در آب او نظر می کرد / آبدندانی از جگر می خورد (نظامی۴ - ۶۸۸)، کنایه از گول، ساده لوح، برای مِثال حاسدت با تو اگر نرد عداوت بازد / آبدندان تر از او کس نتوان یافت، بباز (انوری - ۲۵۷)
دندان نیش را گویند که هریک از سباع و بهایم را باشد و آن را به عربی ناب گویند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). دندان نیش که هریک از سباع و بهایم را میباشد. و همچنین مار نیز هست که بدان دندان نیش میزند و آن را به تازی ناب میگویند. (از برهان)
دندان نیش را گویند که هریک از سباع و بهایم را باشد و آن را به عربی ناب گویند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). دندان نیش که هریک از سباع و بهایم را میباشد. و همچنین مار نیز هست که بدان دندان نیش میزند و آن را به تازی ناب میگویند. (از برهان)
توقفگاه ستور میان دو منزل، آسایش و رفع ماندگی را، چوبی کاواک و میان تهی کرده که چوبی دیگر در میان آن فروبرند و بفشار آب در آن کنند و نیز بیرون افکنند. آبدزدک. و به عربی آن را زراقه (ربنجنی) ، ذراقه و سراقه و مضخه گویند
توقفگاه ستور میان دو منزل، آسایش و رفع ماندگی را، چوبی کاواک و میان تهی کرده که چوبی دیگر در میان آن فروبرند و بفشار آب در آن کنند و نیز بیرون افکنند. آبدزدک. و به عربی آن را زراقه (ربنجنی) ، ذراقه و سراقه و مضخه گویند
ترجمه لثه است. (آنندراج). لثه. (فرهنگ فارسی معین) : ترا در هر بن دندان بود لذت خداوندت به هر نانی که گردانی ز هر حالت خبر دارد. ناصرخسرو. چون گذشت از لب او ریخت بچاه ذقنش آب حیوان بخدا در بن آن دندان است. علی خراسانی (از آنندراج).
ترجمه لثه است. (آنندراج). لثه. (فرهنگ فارسی معین) : ترا در هر بن دندان بود لذت خداوندت به هر نانی که گردانی ز هر حالت خبر دارد. ناصرخسرو. چون گذشت از لب او ریخت بچاه ذقنش آب حیوان بخدا در بن آن دندان است. علی خراسانی (از آنندراج).
همسال. همسن. (یادداشت مؤلف) : نخست دارالاماره و مجلس الوزاره که آن درگاه بارگاه سلطان است مشتمل بر دیوانخانه های مرتب... و خدم و حواشی و جوانان یک رنگ و یک دندان نوخاسته. (ترجمه محاسن اصفهان ص 51)
همسال. همسن. (یادداشت مؤلف) : نخست دارالاماره و مجلس الوزاره که آن درگاه بارگاه سلطان است مشتمل بر دیوانخانه های مرتب... و خدم و حواشی و جوانان یک رنگ و یک دندان نوخاسته. (ترجمه محاسن اصفهان ص 51)
قسمی نار که استخوان و هسته ندارد، و آن را رمان املیسی و رمان املیدی گویند. (از ربنجنی) ، قسمی از امرود: میچکد آب حیات از میوۀ اشعار من گوییا در بوستان آبدندان بوده ام. ؟ ، نوعی از حلوا و شیرینی ها: تشنه در آب او نظر میکرد آبدندانی از جگر میخورد. نظامی. و آن دگر نقل و آبدندانا. عبید زاکانی. ، گول. ساده لوح. سلیم دل. پپه. پخمه. مفت باز. زبون و مغلوب. (صحاح الفرس) : با عالم بر، قمار میبازم داو سه سه و سه شش همی خوانم وانگه بکشم همه دغای او بنگر چه حریف آبدندانم. مسعودسعد. گنه بمن بر، دلال وار عرضه دهد بدان سبب که خریدار آبدندانم. سوزنی. حادثه در نرد درد وفتنه در شطرنج رنج بدسگالت را حریف آبدندان یافته. انوری. حاسدت با تو اگر نرد عداوت بازد آبدندان تر ازو کس نتوان یافت، بباز. انوری. خرد رااز سر غیرت قفای خاکپاشان زن هوی را از بن دندان حریف آبدندان شو. خاقانی. ، صاحب دندانی رخشان: شاهدان آبدندان آمده در کار آب فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگیخته. خاقانی. ، صاحب برهان به کلمه معنی مضبوط و موافق و شجر و گیاه نیز داده است
قسمی نار که استخوان و هسته ندارد، و آن را رمان املیسی و رمان املیدی گویند. (از ربنجنی) ، قسمی از امرود: میچکد آب حیات از میوۀ اشعار من گوییا در بوستان آبدندان بوده ام. ؟ ، نوعی از حلوا و شیرینی ها: تشنه در آب او نظر میکرد آبدندانی از جگر میخورد. نظامی. و آن دگر نقل و آبدندانا. عبید زاکانی. ، گول. ساده لوح. سلیم دل. پپه. پخمه. مفت باز. زبون و مغلوب. (صحاح الفرس) : با عالم بر، قمار میبازم داو سه سه و سه شش همی خوانم وانگه بکشم همه دغای او بنگر چه حریف آبدندانم. مسعودسعد. گنه بمن بر، دلال وار عرضه دهد بدان سبب که خریدار آبدندانم. سوزنی. حادثه در نرد درد وفتنه در شطرنج رنج بدسگالت را حریف آبدندان یافته. انوری. حاسدت با تو اگر نرد عداوت بازد آبدندان تر ازو کس نتوان یافت، بباز. انوری. خرد رااز سر غیرت قفای خاکپاشان زن هوی را از بن دندان حریف آبدندان شو. خاقانی. ، صاحب دندانی رخشان: شاهدان آبدندان آمده در کار آب فتنه را از خواب خوش دندان کُنان انگیخته. خاقانی. ، صاحب برهان به کلمه معنی مضبوط و موافق و شجر و گیاه نیز داده است
اعطای آب بکسی یا حیوانی: (یک لیوان آب بمن داد)، آب ریختن جاری کردن آب با آب پاش و مانند آن آبیاری کردن: (باغچه را آب دادم) یا آب دادن بزهر. آلودن شمشیر و خنجر و جز آن بزهر تا التیام نپذیرد. یا آب دادن چشم. جاری شدن آب مخصوص از دیدگان بعلت کسالت و پیری. یا آب دادن فلز. طلی کردن آن بفلز گرانبهاتر آب زر یا سیم دادن، یا آب دادن کارد و شمشیر و مانند آن عملی که شمشیر سازان و کارد گران کنند برای سخت کردن آهن و آن فرو بردن فلز تفته شمشیر و مانند آن است در آب
اعطای آب بکسی یا حیوانی: (یک لیوان آب بمن داد)، آب ریختن جاری کردن آب با آب پاش و مانند آن آبیاری کردن: (باغچه را آب دادم) یا آب دادن بزهر. آلودن شمشیر و خنجر و جز آن بزهر تا التیام نپذیرد. یا آب دادن چشم. جاری شدن آب مخصوص از دیدگان بعلت کسالت و پیری. یا آب دادن فلز. طلی کردن آن بفلز گرانبهاتر آب زر یا سیم دادن، یا آب دادن کارد و شمشیر و مانند آن عملی که شمشیر سازان و کارد گران کنند برای سخت کردن آهن و آن فرو بردن فلز تفته شمشیر و مانند آن است در آب
گول ساده لوح ابله پیه پخمه، حریفی که در قمار بتوان از او برد مفت باز، دارای دندان درخشان، جنسی از امرود، قسمتی از انار که هسته ندارد، بطور عام درخت و گیاه را گویند، نوعی حلوا و شیرینی که از آرد سفید و روغن و قند سازند
گول ساده لوح ابله پیه پخمه، حریفی که در قمار بتوان از او برد مفت باز، دارای دندان درخشان، جنسی از امرود، قسمتی از انار که هسته ندارد، بطور عام درخت و گیاه را گویند، نوعی حلوا و شیرینی که از آرد سفید و روغن و قند سازند
1ـ اگر خواب ببینید هیچ دندانی در دهانتان نیست، نشانه آن است که برای پیش بردن اهدافتان توانایی کافی نخواهید داشت. دیدن افراد بی دندان در خواب، نشانه آن است که دشمنان برای بدنام کردن شما کوشش خواهند کرد -
1ـ اگر خواب ببینید هیچ دندانی در دهانتان نیست، نشانه آن است که برای پیش بردن اهدافتان توانایی کافی نخواهید داشت. دیدن افراد بی دندان در خواب، نشانه آن است که دشمنان برای بدنام کردن شما کوشش خواهند کرد -